هفته ى اول کار هم تموم شد
یه مقدار سخته واسم اما خب دلگرمم میکنه. بچه ها، همکارام، خیلى مهربون هستن. بودن کنارشون رو دوست دارم
هر روز کلى ماجرا دارم، سرکار، توى مسیر، توى خوابگاه. در مجموع خوبه، راضیم. واقعا راضیم، خدارو شکر
فردا صبح میرم خونه، یه سرى وسایل دارم بیارم. شوق رفتن دارم، یکم عجیبه جمعه هم برمیگردم که از شنبه برم سرکار. حالا درک میکنم چرا کارمندا انقد منتظر آخر هفته هستن
فعلا روزام داره اینجورى سپرى میشه، با برنامه، با هدف، کمى با سرعت، کمى با ترس و نگرانى. همش منطقیه و طبیعى حالت عادى داره.
ساعت ٥باید بیدار شم، شب خوش :)
درباره این سایت